نوشتن دوباره بعد از 5 ماه !

بعد از 5 ماه دوباره اومدم یه پست بنویسم و همینجوری برم !
جالبه وبلاگ هایی که قبلا نظر میزاشتم واسشون و اونا هم واسه من نظر میزاشتن ظاهرا اکثرا مثل من غیر فعال شدنه :|

زندگی همینه دیگه یه روز هی میای و میری بعدش یهو غیبت میزنه !!

پیرو پست قبلی که آخرین پست بود یعنی این صفحه برای موفقیت میجنگم ولی . . .
می خواستم بگم من اصلا یادم رفته یه همچین حرفایی رو که زدم :))
این چرندیات چی بودن من میگفتم !
ولی کلا همونی بودم که بودم خیر سرم یه ذره پیشرفت هم نکردم چه تو درس چه تو زندگیم !

امام صادق(ع) که می فرماید:  هرکس دو روزش مثل هم باشد ضرر کرده و اگر کسی امروزش بدتر از دیروزش باشد خیانت کرده است.

انصافا هیچ کسی جز خودمون به خودمون بد نمیکنیم ! اگه از اون موقع هم تا الان یه تکونی به خودم میدادم بازم فکرشو میکنم میبینم قابل قبول میشد وضعیت زندگیم ولی ظاهرا خواب تشریف داشتم اونم چه خوابی ! خدا کنه یه روز از خواب غقلت بلند شم !

و خداوند حواسش به ما هست

خیلی وقتا آدم تو زندگی احساس میکنه یه نیرویی مانع انجام کارش میشه . یه نیرویی که خود به خود جلوی جور شدن کارت رو میگیره .
منم زیاد واسم از این داستان ها پیش اومده اما شاید خودم حواسم نبوده یا اصلا متوجه این قضیه نشدم . ولی این بار آخری که این موضوع واسم پیش اومدم به وضوح حس کردم که یه نیرویی مانع انجام شدن این کار شد .
قضیه به چند سال پیش برمیگرده که الان چند وقتی هست که فهمیدم بله !! اگه اونموقع این کار انجام می شد لطمه بزرگی به زندگی و آخرتم می خورد .
هرچقدر هم که ما بنده های گناهکاری باشیم ولی بازم خدا ما رو تنها نمیذاره . کاش ما هم تو زندگیمون همیشه یادمون باشه که خدا حواسش به ما هست .
کاش این جریان همیشه تو ذهنم بمونه و تازگی داشته باشه و هیچ وقت عادی نشده !
اگه بشه همیشه حس کرد خدا به ما توجه داره چی میشد :))